چند روز پیش بود که یکی از برنامه های سفر به کشور هارو توی ماهواره میدیدم، علاوه بر اینکه از زیباییشون لذت میبردم به این فکر میکردم که این کشور ها هم هرکدوم مشکلات خاص خودشون رو دارن که ما نمیبینیم و به این فکر میکردم کسایی که مهاجرت کردن آیا واقعا توی اون کشور ها وضع زندگیشون بهتر از وقتی که توی ایران زندگی میکردن شده؟ و خب هزار تا مثال از افرادی که از اطرافیان دور و نزدیک مهاجرت کردن اومد توی ذهنم و دیدم که اون آدم رفته توی کشور غریب داره جون میکنه و کارگری میکنه تا بتونه از پس مخارج بالای زندگی بربیاد یا مثلا کسایی که وضعشون بهتره واسه درمان و کارای زیبایی و خرج هاشون پا میشن میان ایران! 
خب این آدم ها که توی اون کشور ها جزء خانواده سلطنتی یا سرمایه دار نیستن بلکه یه شغل حتی پایین تر از چیزی که توی ایران داشتن دارن و دائم جون میکنن تا پول دربیارن، خب همین کار هارو تو ایران هم میشه انجام داد میشه اینجا هم کارگری کرد ولی چون اینجا دائم چشممون به دهن مردمه که وای اگه برم فلان کارو کنم یکی ببینتم چی میشه و هزار تا اگه ی دیگه که همش از چشم و هم چشمی میاد نمیرن دنبال اون کار هایی که توی کشور های دیگه بهش مشغولن یا حتی از این پایتخت خراب شده دل نمیکنن برن توی شهر های دیگه مشغول شن و کار کنن و حتی کار بسازن؛ ولی توی یه کشور غریب توی در و دهاتش زندگی و کارگری میکنن چون تونستن در دهن مردم رو ببندن که واو فلانی رفته فلان کشور راحت شده! 
به نظرم مهاجرت اون معنای درست خودش رو از دست داده.
مهاجرت زمانی درسته که توی محیط و شرایط فعلی تمام تلاشت رو برای بهترین بودن توی ابعاد مختلف زندگیت مثل کار و روابطتت و علایقت و آرزو هات کرده باشی اما اونچه که هدفت بوده رو نتونسته باشی به دست بیاری. 
وقتی یکی سعی میکنه توی جایی که هست بهترین باشه قطعا راهی پیدا میکنه واسه زندگی دلخواهش مگر اینکه ابعاد آرزوش انقدر بزرگ باشه که لازم ببینه سختی های مهاجرت رو تحمل کنه و دوباره تلاش کنه برای ارائه ی بهترینِ  خودش! در غیر این صورت اون آدم رئیس جمهور آمریکا هم بشه حتی کسی اسمش رو هم نمیاره چه برسه به دیده شدن و افتخار کردن بهش.
چرا با خودمون روراست نیستیم برای خیلی هامون سقف آرزویی که راضیمون میکنه کوتاهه ولی چون نباید از بقیه عقب بمونیم هزار تا رویایی که اصلا نمیدونیم از کجا پیداشون شده برای خودمون میسازیم و انقدر که برای بقیه زندگی کردیم از اینجا مونده و از اونجا رونده میشیم.
دلیلش هم پیشرفت تکنولوژی و گره خوردنش با فرهنگ غلطمونه.
راست میگن قبل از اینکه هرچیز جدیدی به زندگی اضافه بشه باید قبلش فرهنگش ایجاد شده باشه. 
و امان از چاله چوله های فرهنگی و روحی و غیره مون. 
مهاجرت زیباست به شرط اینکه هدفت عالی تر از بستن در دهن مردم و فخرفروشی و دید غیرعقلانی نسبت به زندگی مردم دیگر کشور ها باشه. 

 

عنوان رو نوشتم دست و پا شکسته چون هنوز جوونم و تجربه ام کم بعد ها این مطلب خیلی موارد دیگه بهش اضافه میشه.


مشخصات

آخرین جستجو ها